دندان لق
این روزا دردسر من شده این دندونای لقم سه تا دندون لق دارم (که
یکیشون ممکنه امروز بیفته دست هر کی بش بخوره دهنم پر از خون
میشه )سه تا هم از دندونام افتاده
خیلی جالبه دندونای من داره مییفته دندونای باران داره در میاد.
دیشب رفتیم پارک خوب بود ولی زیاد خوش نگذشت چون هم همبازی
نداشتم هم وسیله ی بازی نداشت فقط رفتیم شام خوردیمو اومدیم فکر
کنم بیشتر به بزرگا خوش گذشت وباران که هر جا میریم فضولی می کنه
همش می خواست بدوه ازمون دور بشه من می رفتم با دردسر
می اوردمش.
روز قبلشم که من حالم خوب نبود یعنی خوب بودم ها ولی از غروب به بعد
سرم درد گرفت و اوردم بالا عصرش خیلی خورده بودم رودل کردم بابام هی
بهم میگه انقد نخور چاق میشی ها .
این سه روز تعطیلی خیلیا رفتن مسافرت ولی ما چون بابام تعطیل نبود
جایی نرفتیم ولی شاید تو ماه بعد بریم نهاوند برای دیدن طبیعت اونجا چند
سال پیش که رفته بودیم کرمانشاه و همدان برگشتن یه نصفه روز رفتیم
نهاوند خیلی جاهای دیدنی داره طبیعتش خیلی قشنگه حالا شاید دوباره بریم.
اینم یه عکس از همدان غار علی صدر
این مسافرت در تابستان 87 بود که من چهار سال و نیمم بود.