بهاربهار، تا این لحظه: 20 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

خاطرات بهار

گوشواره های باران

1390/6/1 17:11
نویسنده : بهار
430 بازدید
اشتراک گذاری

باران مریض شده بود بردیمش دکتر مامانم گفت حالا که تا اینجا اومدیم

گوشاشو هم سوراخ کنیم خلاصه بعد از یکم کشمکش بین مامان و بابا

مامانم پیروز شد و خانم دکتر  گوشای بارانو سوراخ کرد یه جفت

گوشواره ی صوزتی خوشکل براش انتخاب کردیم چقد خوشکل شده

بود یکم گریه کرد دلمون براش سوخت آخه مریض بود گناه داشت بابام

هم به خاطر همین راضی نمی شد که گوشاشو سوراخ کنیم ولی

خوب دیگه بالاخره سوراخ شدمن و باران

اگه رو عکس کلیک کنید عکس بارانو می بینید

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

سودابه
1 شهریور 90 18:32
سلام بهار خانم . چه خواهر خوشگل و خانمی داره این باران خانم و ما نمیدونستیم . امیدوارم همیشه سلامت و شاد و موفق باشید .
مامان ریحانه
1 شهریور 90 22:07
مرسی که به ما سر زدید مبارکه
مامان ليلا
2 شهریور 90 12:32
اي جانم هزار ماشااله واسه اين دوتا عروسك خوشگل خدا حفظشون كنه
بانو
2 شهریور 90 15:39
واای چه دخمل نازی..
چه وبلاگ قشنگی...
.
.
.مرسی که اومدی پیشم عزیزم
کلی خوشحالم کردی..



خواهش می کنم
بانو
2 شهریور 90 15:42
خدا بهتون ببخشدش
ماشالا
خیلی نازی دختر ...






مامان گیسو
2 شهریور 90 20:16
سلام عزیزم خوبین ؟

وای چه دخملی چه نازه
گوشواره هات مبارک باشه عزیز دلم
بوسسسسسسسس


مرسی که اومدی پیشمون
مامان پرهام
3 شهریور 90 11:35
سلام وای شما دوتا وروجکها چقدر نازید! هزار ماشاللا! وبلاگ باران خانوم رو هم دیدم! باران حدود 2ماه ونیم از پرهام ما بزرگتره.
مامان آروین
3 شهریور 90 18:17
سلام دخترایه نازی داری خدا حفظشون کنه ممنون از اینکه به ما سر زدید در مورد لینک هم خوشحال میشم در ضمن با اجازه لینکتون کردم
بهار(مامانی شهراد)
3 شهریور 90 20:10
سلام گلم مرسی که اومدی پیش ما.آخی خوب مامانی باران جون راس میگه دیگه هنوز زود بود آخه


منم از شما ممنونم
مامان نيروانا
4 شهریور 90 11:32
بهار عزيزم، آفرين به نوشته هات. بازم بنويس تا من بخونم خاله جون. از خودت بنويس كه بهار خونوادتي. هميشه بهار بوني گلم


مرسی