بالاخره مدرسه ها شروع شد
امروز ششم مهر است و روز چهارمی که من به مدرسه رفتم.
روز سوم مهر که روز بازگشایی مدارس بود همراه مامان و بابا به مدرسه رفتم و البته قبلش باران رو گذاشتیم مهد کودک با کلی گریه
وقتی رسیدیم مدرسه بچه ها سر صف بودن منم دوستامو پیدا کردم و در صف کلاس دومی ها ایستادم
بعد از صحبت کردن مدیر و ناظم از کلاس اولی ها شروع کردن اسامی رو خوندن و از زیر قرآن رد کردن نوبت رسید به کلاس دومی ها ما هم که نمی دونستیم تو کدوم کلاسیم خوب گوش دادیم تا ببینیم کی اسممون خونده می شه اسم من تو کلاس خانم لرکی بود دوم الف تا اسممو خوند سریع رفتم تو کلاسم
مامانم هم بام اومد و جفتم تو کلاس نشست وقتی همه بچه ها اومدن خانم لرکی هم اومد و در حضور مادرا باهامون حرف زد چقـــــــــــــــــــــــــــــــــــدر مهربون وقتی حرفاش تموم شد مامان بام خداحافظی کرد و رفت ما هم اول اسم و فامیل و اسم خانم معلم سال گذشته مون رو توی دفترمون نوشتیم و بعد شروع کردیم دوره کردن اول دبستان .
ساعت 12:30 مدرسه تعطیل شد و با خانم موسوی که راننده ی سرویس سال گذشته مون بود به خونه برگشتیم.