بهاربهار، تا این لحظه: 20 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

خاطرات بهار

یک ماه گذشت

1390/3/27 18:48
نویسنده : بهار
350 بازدید
اشتراک گذاری

 

ماه گذشته یه همچنین روزی بود  که مامانم بهم پیشنهاد داد که با

هم این وبلاگ رو باز کنیم تا بتونم خاطراتمو یه جایی بزارم که خیالم

راحت باشه هیچوقت گم نمی شه صفحه های دفترم هیچوقت تموم

نمی شه خیلی هم دوستای خوب خوب می تونم پیدا کنم .

همینجا من از تمام دوستای خوبم و مامانای عزیز که سراغم اومدن و

این دفترمو با حوصله ورق زدن و خوندن و نظرات خوبشونو واسم

گذاشتن ممنونم.

سعی می کنم که در نوشتن خاطراتم تنبلی نکنم و این دفترو حالا

حالاها داشته باشم تا وقتی که بتونم خودم تنها بدون کمک مامانم

بنویسم

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان نازنین زهرا
29 خرداد 90 23:27
سلام عزیز خاله ایشالله هزار سال زنده باشی و خاطره بنویسی


مرسی