بهاربهار، تا این لحظه: 20 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

خاطرات بهار

می رم و زود بر می گردم

1390/4/5 18:04
نویسنده : بهار
371 بازدید
اشتراک گذاری

امروز خیلی کار دارم باید به کارام برسم بعدا همه چیو تعریف می کنم ..........

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

سارا
9 تیر 90 14:01
صدای بال و پر جبرئیل می آید شب است و ماه به آغوش ایل می آید لب کویر پس از این ترک نخواهد خورد که ساقی از طرف سلسبیل می آید لباس خاطره را از حریر عشق بدوز حلیمه! نزد تو فردی اصیل می آید نگاه آمنه از این به بعد می خندد چرا که معجزه ای بی بدیل می آید میلاد پیامبر رحمت، تاج آفرینش بر شما خجسته باد عزیزم من آپ هستم خوشحال می شم تشریف بیاری بووووووس
سارا
9 تیر 90 14:02
عزیزم منتظر مطلب جدیدت هستم
مامان جون
11 تیر 90 18:16
سلام عزیز خاله زور برگرد وبرامون تعریف کن