بهاربهار، تا این لحظه: 20 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

خاطرات بهار

ماه رمضان

1390/5/12 16:26
نویسنده : بهار
332 بازدید
اشتراک گذاری

ماه رمضان شروع شده و مامان و بابام روزه می گیرن منم روز اولو گرفتم البته کله گنجشکی بی سحری چون سحر اصلا غذا بهم نمی خورد.

این روزا رو هم دوست دارم روزه بگیرم ولی مامانم نمی زاره و می گه چند روز دیگه.

 دوشنبه شادی شهرزاد دلارام اومدن خونمون و دیشب مامان جون اینا اومدن دنبالشون.

خیلی جاشون خالیه خیلی بمون خوش گذشت اون پازلی رو که بابا برام پارسال سوغاتی اورده بود با کمک بچه ها درست کردیم .

حالا باید برم یکم درس بخونم دیروز که از درس خوندن نجات پیدا کردم ولی امروز انگار هر کاری کنم فایده ای نداره .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان جون
18 مرداد 90 14:57
سلام بهار جون
قبول باشه عزیز دلم
همیشه سالم وسلامت باشی


مرسی همچنین
مامان نازنین زهرا
20 مرداد 90 16:00
سلام قالب وبت خیلی قشنگه مثل خودت خاله جون خیلی باسلیقه ای ها


مرسی