ماجرای مسافرت قسمت دوم
سلام حالتون خوبه قسمت اول ماجرای مسافرت رو خوندید اگه خوندید الان بقیه شم بخونید . بعد از تفریح و خوش گذرونی توی صحنه به بیستون رفتیمو بازدید ما از اونجا تا 6 بعد از ظهر ادامه داشت بعد از بیستون به شهر کرمانشاه رفتیم و طبق معمول به سمت خانه ی معلم رفتیم و راحت در هتل مستقر شدیم. یکم استراحت کردیم و طرفای ساعت 8 مامان و مامان جون می خواستن برن بازار ولی بابا جون خسته بود و با ما نیومد . رفتیم بازارو تا ساعت 10 بازار بودیم بعد شام خریدیمو رفتیم هتل . بعد از خوردن شام و دیدن سریالها خوابیدیم. پنجشنبه 90/4/9 صبحانه رفتیم پایین و در رستوران هتل خوردیم. قرار بود که امروز به طاق بستا...