مدرسه و ماجراهای مدرسه
این روزا سرگرم درس خوندنم تکلیفام خیلی زیاده مامانم هم چند تا میزاره روش باید همه رو انجام بدم "آخه این انصافه " اون هفته تو مدرسه خوردم زمین چونه ام زخم شد و خون اومد ناظممون برام بتادین زد و خوب تمیزش کرد زنگ زدن به مامانم که خبر دار بشه مامان مدرسه بود مامان خیلی ناراحت شد با خودم حرف زد منم یکم ناراحت بودم بخاطر همین به بابا زنگ زد که بیاد دنبالم بعد از چند روز خشک شد ولی هنوز جاش خوب نشده. معلمامون امسال یکم بد اخلاقن کمتر می خندند و بیشتر اخموان البته من مشکلی باهاشون ندارم چون همیشه تکلیفامو به موقع انجام می دم. دیشب با هم(خانوادگی مثل همیشه ) رفتیم بازار که اسباب بازی بخرم(پول تو جیبیمو جمع کردم برا اسباب بازی...